واکنش های رسيده نسبت به استعفاها

بازگشت به صفحهء نخست

روز اول       روز دوم       روز سوم

روز دوم

با درود،

خانم ویکتوریا آزاد،

شما از شبکه استعفا دادید و من از شما خواهشمندم که به زندگیتان برسید و از ارسال هر گونه مایل خودداری کنید. دیگر بس است...

پیروز و موافق باشد.

به امید آزادی ایران زمین

مهدی رضایی-تازیک

(سرپرست انجمن لوتسرن سوئيس وعضو هيئت بازرسان شبکه)

 

******************************************

با درود آقای رضائی تازیک

شما در این روندها نقش محسوسی نداشته اید به صلاحتان است که به همان نقش ادامه دهید.

موفق باشید

ویکتوریا آزاد

********************************************

با درود،

نمیدانم نسلی که مدعیست که  "موهایش را در تشکلات سیاسی سفید کرده است" چرا هیچ تعهدی نسبت به کار تشکیلاتی ندارد.

خانم محترم، شما و دیگر دوستان که میدانستید با هر بادی مانند بیدی به این سو و آن سو روانید، چرا خود را کاندیدای عضویت در کادر شبکه نمودید؟

در ضمن ادبیاتتان هم هیچ بوی از ادبیات مردم سوئد که دم به دم از آنان فاکت میاورید، نبرده است.

یک فرد سیاسی و وطن دوست -- از مدل فکری فئودالیستی و سن افراد که بگذریم -- در راستای اهداف جمع از کدورت ها و مسائل شخصی میگذرد. هیچ شبکه ی، هیچ سازمانی و هیچ شخصی کامل نیست...

روزگار بر  آنان خوش باد که سر پیمان خود ایستادند و ایستاده اند... و این کار هر کس نیست...

موافق باشد

مهدی رضایی-تازیک

********************************************

دوست عزیز خوشحالم که موردی پیدا شد که اظهار نظر شما را هم داشته باشیم. باعث مسرت است

مسائل ما کدورتهای شخصی نبوده و نیست! بهتر است ریشه اختلافات را ازمنظر سیاسی مرور کنید

تعهد به کار تشکیلاتی به معنای تعهد به عواقب اتخاذ یک روش و منش غیردموکراتیک و غیر صادقانه نسبت به اعضا و اپوزیسیون نیست. ما نمیتوانیم مسئولیت نظراتی را بعهده بگیریم که میدانیم برای منافع جنبش و کشورمان تخریب گر است

موفق و پیروز باشید

با مهر ویکتوریا آزاد

********************************************

از سايت گوناز: شبکهء به اصطلاح «آدربايجان جنوبی»

آبرو ریزی های شبکه ضدتورک "کنگره ملل برای ایران فدرال" ادامه دارد

حذف فدرالیزم خواسته رضا پهلوی بوده است

شبکهء ضد تورک "کنگره ملل برای ایران فدرال" که اخیراً در نشست کلن با فاشیست های پان ایرانیست و سلطنت طلبان "دموکرات" به قول خودشان "همبستگی " ایجاد کردند، خواسته های ملل زیر ستم در ایران را کاملاً به کنار زده و به سفارشات رضا پهلوی گردن نهادند. گزارشات و نامه نگاری های زیر از شبکه ای می باشد که اعظای آن را پان ایرانیست ها، سلطنت طلبان، سکولارهای سبز، کنگرهء ملل برای ایران فدرال و چپ های اسلامی ایرانی  تشکیل می دهند. منتظر افشاگری های بعدی باشید و خود قضاوت کنید.

http://gunaz.tv/per/37/newsCat/1/newsID/51502.html

********************************************

دوستان گرامی

داشتن گرایش سیاسی متفاوت از یکدیگر مبین متفاوت بودن ارزشهای انسانی ما از یکدیگر نمیشود. همان ارزشهایی که تا چندی پیش یکدیگر را به مهر و غرور فرا میخواند.

جدایی سیاسی و گسست عقیدتی و یا تشکیلاتی هم به مفهوم پایانه احترام به ارزشهای انسانی نمیباشد.

همه ما طی سی سال گذشته مسیرهای خود را یا با اراده شخصی یا تحمیلی بارها تغییر دادیم . انچه پس از گذشت همه این سالها بر جای ماند و برای ما مفهوم ارزش را یافته است همانا احترام به وجود یکدیگر میباشد حتی در گسست از یکدیگر.

همه میدانند که من در امور تشکیلات حاشیه نشین تر از انم که به خود پروانه بود و نابود این و انرا بدهم، و بیشک بدین محیط تصمیم و هیجانات نیز پای نخواهم گذاشت، زیرا خود را همچون فرد فرد شما تلاشگران شایسته چنین دخالتی نمیدانم. اما از انجایی که مباحث سیاسی تنها انگیزه من در پیوند با شما دوستانم بود و خواهد بود  مایلم به چند نکته اشاره داشته باشم.

بسیار متاسفم که موضوع دادخواهی بخشی از ساکنین سرزمینمان یعنی دوستان کرد و بلوچ و دیگر یاران عاطفی و اندیشه ای من اینگونه مورد اهانت و کتمان قرار میگیرد و توفق این و ان گرایش شخصی و یا حتی گروهی و سیاسی  را برای حقانیت سازمانی و یا تشکیلاتی و شاید بهتر باشد بگویم شخصی خود را ملزم میداند با زبان تحمیل تهمت و افترا بدین دادخواهی نگاهی بیافکند و انرا در عزصه کلام و نوعی از بیان اندیشه معیوب به تفسیر نادانسته ها بکشاند.

فدرالیزم یکی از دادخواهی های اقوام و احزاب سیاسی انان میباشد و برای ان سی و سه سال است در صحنه نبرد جانها باختند. درست یا غلط بودن این دادخواهی ربطی به فرمان ملوکانه حذف ان از بستر گفتمان ندارد. فردا همین فرمان با واکاوی درماندگی خود در ارایش سیاسی میتواند تغییر نماید، همچنان که طی همه این سالها اینجنین بوده است، و در نشست های اندرونی به پذیرش و حتی بیان اجتماعی ان نیز بارها بگونه مسقیم و یا غیر مسقیم انجامید.

فدرالیزم ترجمان تجزیه نیست و احزاب سیاسی ایرانی دادخواه فدرالیزم تجزیه طلب نمیباشند، این تهمت و توهین سالهاست دارد حتی خونها در کردستان و بلوچستان و خوزستان می افشاند، هزاران قربانی افرید و این تهمت پروانه این جنایت اشکار شد. و باز میبینیم که بی اخلاقی و یا شاید نااگاهی ها از مفاهیم و سرشت و جوهر حقیقی احزاب قومی این تهمت را سعی دارد با زبان تحلیلگرانه و مفهوم شناسی به ترجمان بکشاند.

هرگز تصور نمی کردم در جمع مدعی یافتن فرهیختگی با چنین شیوه ای از تفسیر و روایت سیاسی برخورد نمایم.

برای یافتن حقیقت وجودی خود و یا نفی بخشی از پیکره خود لازم نیست اقوام یا ملیتهای ایرانی را قربانی نمود، لازم نیست که دادخواهی انان را در اندیشه روستایی بودنشان بازخوانی نمود، لازم نیست که قرائتی خودستانه از نا اگاهی خود اینچنان غرور افرینانه برکشید، به اصل موضوع خود بپردازید و دادخواهی حقیقی ساکنین ایران را در طرح نقشه های این و ان طراح سیاست گروگان نگیرید.

با سپاس

سیروس ملکوتی

 

********************************************

 

 

  • Should be Empty: