ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم پايگاه رسمی شبکهء جهانی سکولارهای سبز برای دموکراسی و آزادی در ايران |
پيام شاهزاده رضا پهلوی به همايش شبکهء سکولارهای سبز ايران در تورنتو |
دوستان و هم میهنان عزیزم، با سلام بر همۀ شما: امیدوار بودم که بتوانم دستکم در یکی از جلسات این همایش با شما باشم و با آراء و باورهایتان در بارۀ موضوع هائی که مطرح می شود بیشتر آشنا شوم. متأسفم که امکان فراهم نشد. امّا بی نهایت خوشحالم که می توانم، به دعوت لطف آمیز برگزارکنندگان همایش، مختصری در بارۀ موضوع مورد بحث بیان نظر کنم. امّا پیش از آن، نخست مایلم برپائی این همایش را به همۀ برگزارکنندگان شادباش بگویم. مشکلات برگزاری همایشی از این گونه و دشواری یافتن راه حل آن ها از دید کسی پنهان نیست. تنها با همّتی شایان و شوری فراوان است که می توان در این راه به مقصود رسید. خوشبختانه برگزارکنندگان همایش کنونی از این دو نعمت بهره بسیار داشته اند. به نظر من این همایش را باید از دو نقطۀ نظر بهنگام و ارزنده شمرد. نخست از نظر اهمیت موضوع های مورد بحث، و دوّم از بابت تأکید بر ضرورت همگرائی در زمینۀ رسیدن به هدفی مشخص. اهمیت موضوع که به یقین برای شما دوستان عزیز کاملاً روشن است. هیچ ایرانی که معتقد به ضرورت برپائی یک نظام دموکراتیک و متعهد به حقوق بشر باشد نمی تواند ارزش و اهمیت چنین بحث و بررسی را نادیده بگیرد. آن چه که از آغاز عمر حکومت اسلامی تاکنون بر ایران و مردم ایران رفته است هر روز بر اهمیت چنین همایش ها و بررسی ها میفزاید. به نظر من، موضوع همایش کنونی باید بسیار زودتر از این برای مخالفان و منتقدان جدّی حکومت اسلامی مطرح می شد، حداقل برای کسانی که در فضای امن جوامع دموکراتیک جهان زندگی می کنند و به ضرورت تحقق یک نظام دموکراتیک و شرایط و لوازم آن پی برده اند. به نظر من امروز بخشی بزرگ از زنان و جوانان دانش آموختۀ ایران که در کورۀ سوزان استبداد مذهبی آبدیده شده اند به این لوازم و شرایط به خوبی آگاهند. با گوشت و پوست و استخوانشان حس کرده اند و می دانند که دموکراسی تنها بر شالودۀ حقوق و آزادی های انسان می تواند استوار شود. و نیز می دانند که حکومت غیرسکولار با حقوق و آزادی های بشر و لاجرم با دموکراسی، یکسره بیگانه و ناسازگار است. خوشبختانه به نظر می رسد که آراء کسانی که هنوز سخن از دموکراسی دینی می رانند و جدائی دین از حکومت را ضروری نمی شمرند، نقشی و اثری بر ذهن جوانان، و زنان هشیار و هوشمند ایران نگذاشته است. کار فساد واستبداد و بیداد، در ایران به آنجا رسیده که حتی شماری روزافزون از بنیان گزاران و هواداران حکومت اسلامی هم سرانجام در عمل به تأئید نظر و خواستِ روشن و مشهود اکثریت قاطع مردم ایران پرداخته اند. آن ها، اگر نه به تصریح، به تلویح، دخالت دین در حکومت را ریشۀ همۀ فاجعه های بی سابقه ای می دانند که میهن ما را به چنین مرحلۀ اسفناکی رسانده است. مهم تر ازهمه، شماری از هواداران و مبلغان سابق حکومت اسلامی، امروز مسبب اصلی سست شدن باورهای مذهبی، به ویژه در میان هموطنان مسلمانمان را، همین اختلاط دین و حکومت می شمرند. به این ترتیب منکر اهمیت و ضرورت بحث و بررسی هرچه بیشتر و همه گیرتر در بارۀ سکولاریزم و حقوق بشر نمی توان شد. امّا اوضاع و احوال آشفته تر از همیشۀ ایران، و ابرهای سیاهی که بر آسمان میهن عزیزمان وزیدن گرفته، مسئولیت های دیگری را نیز بر عهده همۀ ما گذاشته است. جنبۀ دوم اهمیت این همایش پرداختن به همین مسئولیت ها است. من در این فرصت مایلم در بارۀ یکی از این مسئولیت ها، که شاید مهم ترین آن هاهم باشد، چند نکته ای را که به نظرم می رسد با شما دوستان در میان گذارم. این مسئولیت مسئولیتی است که متأسفانه در این سال های دراز بسیاری از ما در باره اش سخن بسیار گفته و به ایفایش کمتر پرداخته ایم. مسئولیت یافتن راهی برای همرای و همبسته شدن ده ها و صدها هزار ایرانی کوچیده از وطن برای کمک به رهائی و آزادی هم میهنان اسیر و گرفتارمان. به نظر من ایرانیان دور از وطن شاید بیشتر از هر گروه مهاجر دیگری امکان و فرصت و انگیزۀ چنین هم رائی و همبستگی را داشته اند امّا متأسفانه تا کنون به توفیق چشمگیری نرسیده اند. تا آن جا کـه خود شاهـد بوده ام و یا از دیگران شنیده ام، کمتر مجمعی و همایشی از ایرانیان علاقه مند به وطن و نجات وطن برپا شده است که در آن تفرّق و رقابت جای تلاش برای رسیدن به توافق بر سر هدف های مشترک را نگرفته باشد. عنادها و کشمکش های ایدئولوژیک، جاه طلبی های سیاسی و اختلاف نظر بر سر مسائل فرعی از جمله قالب و ساختار اداری حکومت از دلائل اصلی ناکامی در این زمینه است. با توجه به موضوع های مورد بحث همایش و هدف های آن و تأکیدی که بر ضرورت همگرائی و رسیدن به تصمیم های قابل اجرا شده است، اطمینان دارم که این همایش می تواند به نتایجی مثبت و سود مند دست یابد و مقدمات همرائی و همبستگی هرچه بیشتر ایرانیان، به ویژه ایرانیان دور از وطن، را برای رسیدن به هدفی مشترک و یافتن شیوه های تحقق آن، فراهم آورد. با سپاس دوباره از فرصتی که به من دادید، برای همگی آرزوی توفیق هرچه زودتر و کامل تر در راه کمک به آزادی ایران دارم. خداوند نگهدار ایران باد
|
|