ما ايرانی بی تبعيض می خواهيم

پايگاه رسمی شبکهء جهانی سکولارهای سبز برای دموکراسی و آزادی در ايران

                            

گزارش پنل اول همايش سکولارهای سبز در تورنتو

نيک آهنگ کوثر

 

خودنویس: در نخستین جلسه کنفرانس سکولارهای سبز که با مدیریت دکتر هایده مغیثی برگزار شد، عبدی کلانتری، فاطمه حقیقت‌جو و عطا هودشتیان به بحث در باره جایگاه نهادهای دینی در رابطه با حکومت‌های سکولار مبتنی بر حقوق بشر پرداختند.

عبدی کلانتری نخستین سخنران کنفرانس به سوال‌های طرح شده بوسیله بانیان کنفرانس پاسخ گفت. کلانتری گفت که بستر سکولاریسم غربی است و بستر تاریخ ایران از آن بی‌بهره است. این مساله از نظر او باعث می‌شود رسیدن به نگاه سکولار در ایران به خاطر تفاوت‌هایش با جهان غرب اندکی دشوار باشد: «پیاده کردن سکولاریسم در جوامع اسلامی با تعریف غربی نمی‌توان سکولاریسم را جا انداخت.»

(پيوند به متن سخنرانی عبدی کلانتری)

 

 

دومین سخنران جلسه آغازین، فاطمه حقیقت‌جو، مدرس دانشگاه ماساچوست و نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی بود. حقیقت جو گفت: «خیلی از کسانی که مدافع حکومت دینی بوده‌اند، امروز مخالف آن هستند. اگر سکولاریزم ملازم دموکراسی باشد، ایدئولوژیک کردن آن و تبدیلش به دین نیز می‌تواند زمینه‌ساز دیکتاتوری باشد. اگر حقوق بشر، حفظ حریم، ممنوعیت ورود به حریم افراد، شامل مساله دین هم خواهد شد و حکومت نمی‌تواند در باره دین مردم نظر بدهد. سکولاریسم را نباید به یک ایدئولوژی کرد تبدیل که می‌تواند باعث تبعیض علیه دینداران شود.»

حقیقت‌جو در ادامه سخنان خود پرسید: «حق یک گروه مذهبی در مملکت چیست؟». این فعال سیاسی ادامه داد: «آیا آزادی تشکل‌ها باید مقید به سکولاریسم باشد، یا اینکه بگذاریم که گروه‌های مذهبی تشکیل حزب بدهند. آیا احزاب دینی می‌توانند مشارکت داشته باشند؟ اگر گروهی از سکولارها علیه دین تبلیغ کنند، آیا مذهبی‌ها هم حق تبلیغ علیه سکولارها را دارند؟ من سکولاریسمی می خواهم که تبعیض قانونی نشود و خون هیچ گروهی مباح نباشد.»

(پيوند به متن سخنرانی فاطمه حقيقت جو)

 

سخنران سوم، دکتر عطا هودشتیان، مدیر مدرسه عالی بین المللی مدیریت در مونترال بود که در بحث خود به ویژگی‌های جنبش‌های منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخت. این استاد دانشگاه گفت: «این جنبش‌ها چند ویژگی دارند؛ یک سازمان فراگیر و هماهنگ کننده را ندارند، دوم اینکه به دلیل فقدان سازمان، برنامه سیاسی هم ندارند، سوم اینکه ایدئولوژی معینی ندارند و می‌توان آنرا نشانه خاتمه دوران ایدئولوژی‌ها بدانیم. چهارمین ویژگی، از یک رهبری معین برخوردار نیستند. فقدان رهبری یکه‌تاز و هرمی، بلکه کسانی هستند از بطن حکومت یا از لایه‌های جامعه.پنجمین خصوصیت، این است که بحران در بالا نبوده و به واسطه مبارزه در راس حکومت نبوده، اما در کشورهای شمال آفریقا، لایه‌های فرودست جنبش را شروع کرده‌اند.

هودشتیان گفت: «جنبش اعتراضی 1388، نوعی رهبری رقیق داشته است و این اهمیت دارد. این رهبری جنبش را بعد از عاشورا به جایی برد که نباید می‌برد. دومین تفاوت با جنبش منطقه، یک جریان انتخاباتی-حکومتی بود، و اگر انتخابات 1388 نبود، چنین اتفاقی هم رخ نمی‌داد. یعنی بحران بالایی‌ها نقطه آغازی برای آمدن مردم به سطح جامعه بود.کلیت جنبش‌های منطقه، ضد غربی و ضد سرمایه‌داری نیستند و در تکاپوی پیوستن به جریانات سرامیح داری جهانی هستند. سومین نکته اینکه ارتش این کشورها آنقدرها مقاومت کرد که می‌توانست ناشی از دلبستگی کشورهایی مثل تونس و مصق به غرب بود. نکته آخر اینکه در هیچیک از جنبش‌ها، خبری از اسلام نبوده است و کسی از ضرورت ایجاد بازگشت به اسلام نبوده‌اند، و حتی حزب اخوان‌المسلمین، دست رد به پیام آیت‌الله خامنه‌ای زد. با وجد تمایل مردمان منطقه به اسلام، «اسلام سیاسی» سکوت کرد.»

هودشتیان روزگار فعلی را پایان نوگرایی دینی خواند. او گفت: «شعار جنبش اعتراضی از رای من کجاست به مرگ بر دیکتاتوری بود. شکست اسلام سیاسی به دست خود جنبش سبز بود. همچنین جنبش‌های منطقه به هیچ وجه نشانی از باگشت به اسلام را ندارند. به همین واسطه، حرکت نوگرایی دینی که پا به پای اسلام سیاسی پیش می‌رفت نیز شکست خورد، چون تلاشش عقلانی کردن قدرت سیاسی یا گروهی که می خواست به قدرت سیاسی برسد بود. این حرکت به دنبال نجات دین بود که امروز شکست خورده است چون کسی به اسلام الطفاتی ندارد.»